راهکارهای وزارت نیرو برای جبران ناترازی برق: نگاهی عمیقتر
در حالی که وزارت نیرو از موفقیت در مدیریت مصرف برق خبر میدهد، پرسشهای اساسی درباره پایدار بودن این راهکارها مطرح است. به جای تمرکز بر آمار و ارقام، بهتر است به ماهیت راهکارها و تأثیر بلندمدت آنها بپردازیم.
افزایش ظرفیت تولید: وعده یا واقعیت؟
ادعای افزایش ظرفیت تولید با چالشهای جدی روبهروست:
-
نیروگاههای برقآبی با محدودیت منابع آبی مواجه هستند و پیشبینی میشود بخش قابلتوجهی از ظرفیت آنها در ماههای آینده از دست برود.
-
توسعه نیروگاههای تجدیدپذیر با سرعت لازم پیش نمیرود و همچنان سهم عمده تولید برق بر دوش نیروگاههای حرارتی است.
مدیریت مصرف: راهکار مقطعی یا راهبرد اساسی؟
سیاستهای مدیریت مصرف اگرچه در کوتاهمدت مؤثر بودهاند، اما نشانههایی از ضعف ساختاری دارند:
-
کاهش پیک مصرف لزوماً به معنای کاهش کلی مصرف نیست و افزایش دمای هوا میتواند دوباره شبکه را تحت فشار قرار دهد.
-
وابستگی شدید مصرف به سیستمهای سرمایشی نشان میدهد که بدون بهبود بهرهوری انرژی در ساختمانها و صنعت، این راهکارها تأثیر محدودی خواهند داشت.
آیا عبور از پیک مصرف به معنای حل مشکل است؟
گرچه کاهش موقت دما میتواند فشار روی شبکه را کم کند، اما عوامل دیگری نیز وجود دارند که ثبات سیستم را تهدید میکنند:
-
کاهش ذخایر آبی نهتنها تولید برقآبی را محدود میکند، بلکه میتواند بر سایر بخشهای انرژی نیز تأثیر بگذارد.
-
فرسودگی زیرساختهای تولید و توزیع، احتمال اختلال در سیستم را افزایش میدهد.
نقش مردم یا مسئولیت سیاستگذاران؟
در حالی که همراهی مردم در کاهش مصرف ضروری است، این پرسش مطرح میشود که چرا پس از سالها، سیستم انرژی کشور همچنان آسیبپذیر باقی مانده است:
-
آیا برنامهریزیهای بلندمدت برای تنوع بخشیدن به منابع تولید برق وجود دارد؟
-
آیا سازوکارهای تشویقی برای بهینهسازی مصرف در صنعت و ساختمانها به اندازه کافی مؤثر بودهاند؟
راهکارهای فعلی وزارت نیرو اگرچه در کوتاهمدت میتوانند از بحرانهای جدی جلوگیری کنند، اما برای حل ریشهای مشکل ناترازی برق، نیاز به تحول اساسی در سیاستگذاری انرژی و سرمایهگذاری در زیرساختهای پایدار احساس میشود. بدون این تغییرات، چالش برق هر سال تکرار خواهد شد.